چیزی به پایان قرن باقی نمانده و عبور پیوسته و برق آسای زمان در بستر تاریخ و جغرافیایی به فراموشی سپرده شده وادارم میسازد به نوشتن
نوشتن آنچه که در آغاز قرن جدید شاید بتواند کور سویی در این ظلمت کده سرد و بی چراغ باشد چرا که قلم را رسالتی ست بر خواسته از اصالت نگارنده و تعهدش به پیشینه و فرهنگ و ادبیاتی که در آن پرورش یافته
اکنون که در آستانه این نقطه عطف زمانی قرار داریم با نگاهی نه از سر حسرت که به عبرت فارغ از دسته بندیهای پوچ و بیهوده دهه ۴۰؛۵۰؛۶۰؛۷۰؛.....به گذشته بیاندازیم و آنچه برمارفت و دست برداریم از قضاوت بشر با طالع بینی و روانشناسی منسوخ مبتنی بر خودآگاه و ناخودآگاه. نظری کنجکاوانه به بزرگان این کهن دیار و سبک و شیوه بودن و حتی پر کشیدنشان از میان ما در بهت و سکوتی تنیده در اعماق جانمان
آری همه ما باید میثاق و پیمانی نو ببندیم با اصالت و هویت و ارزشهای راستینی که پایه و مایه شکوه و اقتدار مان بود در تمامیت یک واژه بنام «ایران»
این میراث مشترک و گرانقدر که شریف ترین و پاکترین انسانها برای بزرگی و شکوهمندی و افتخارش از هیچ چیز حتی بذل جان کوتاهی نکردند .و امروز نوبت به ما رسیده که در این بزنگاه تاریخی ادای دین کنیم بر تمامیاین گنجینه
بیاییم و پیمان ببندیم بر راستی و درستی ؛پاکدامنی و پاک دستی؛رها شویم ازین هزار پارگی شوم و دوباره گردهم آییم در دامان پر مهر وطن زیر پرچم و درفش شکست ناپذیر کاویانی در یکپارچگی و یکدلی .مهر پیشه سازیم و ستم روا نداریم بر جان کوه و بیابان و جنگل و دریا و صحرا و آسمان مهربانش به طمع عیش و عشرتی پوچ .و دستگیری کنیم در این کوتاه دم عمر دستهای فرودستان را بر مسند بنشانیم انسان را که انسانیت در چالشی سترگ مارا به میدان خوانده است
پیمان میبندم با شرافت و راستی در پیشگاه انسانیت که تا جان در بدن دارم بر پیمان خویش استوار بمانم و اگر در میانتان نبودم در روز شکوهمند کامیابی روانم باشما خوبان دست افشانی کند
بازدید : 197
چهارشنبه 29 مهر 1399 زمان : 12:38